عشق مامان و شیرین کاری های جدید
عزیز دلم .میدونم که خیلی تنبلی می کنم.یه عالمه معذرت
الان دیگه ماشالا ماشالا کلی شیطون شدی و خیلی خیلی شیرین زبون
حالا دیگه مامان تلویزیون و خاموش می کنه ، سرت و کج می کنی و با طلبکاری می گی مامان خاموش کردی؟؟؟؟؟
کلی هم دنبال بازی دوست داری و می گی دوییدم
یه خرید که می ریم ، یا من یا باباییت باید دنبال تو بدوییم، یکی هم می ره خرید.
حالا دیگه بابا احمد و قشنگ صدا می کنی و دیگه آقا نمی گی
عاشق نقاشی کردنی حالا چه با مداد یا خودکار یا موبایل من ، چند روز پیش که رفته بودیم گدونه برات وسایل نقاشی بخرم، همون جا رو زمین دراز کشیدی و شروع به نقاشی کردی:))
اینجا هم داری گاوت رو نقاشی می کنی هر چی هم که گفتم رو دفترت نقاشی کن گوش نکردی.
کارتون شکرستان رو خیلی دوست داری و میخکوب می شینی نگاه می کنی ، کلی هم با ذوق می گی مامان شکرستانه.البته قبلا می گقتی مامان شکره
تو فکرم که مهدت و عوض کنم دارم دنبال یه جای خوب می گردم که هم مسیرش برام خوب باشه هم به تو بیشتر خوش بگذره.دلم می خواد تمام تلاشم و بکنم که تو شادترین باشی.
راستی برای شنبه 26 اسفند ثبت نام کردم بریم یه جشن آخر سال ، فکر کنم بهت خوش بگذره .امیدوارم .حتما می ام عکس می زارم.
دیشب یه آلبوم عکس نو رو پاره پوره کردی ، وقتی هم ازت پرسیم کی این کار و کرده ، محکم گفتی: من!! دیگه چی می تونم بهت بگم ، با بابا رضا یواشکی خندیدیم و من برات توضیح دادم که نباید این کارو بکنی.(خیلی هم درک کردی)
به خداحافظ هم می گی :خوفظ
امان از موقعی که بابا رضا بره سراغ تعمیرات کامپیوتر .یعنی دیگه بیچارگی .هر چی آچار دست می گیره می خوای و نمی زاری کارشو انجام بده .به پیچ گوشتی هم میگی : پیچ گووتی
اگر هم بهت نده که می آی گردنت و کج می کنی با گریه می گی : مامان پیچ گوتی ، رضا
سوار ماشین که می شی می گی مامان خاله ستاره بزار
مامان دوست دارم که یاد گرفتی بگی و منو ضعف بدی.منم برات می خونم یه بووس بده قول می دم به کسی نگم بوس دادی ...بعدش با یه نازی برام بوس می فرستی که من کلی قربون اون شکل و ادات می رم.
هر چی بنویسم کمه چون یه عالمه گفتنی دارم با تو .خیلی دوستت دارم