پدرامپدرام، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

پدرام - لبخند زندگی

مژده

1394/6/29 14:01
نویسنده : الهام
233 بازدید
اشتراک گذاری

سلام .خبر خوب اینه که ایشالا تا اوایل آذر ماه یه نینی کوچولو به جمع ما اضافه می شه.

دیروز رفتم واسش دو سه تا تیکه وسیله بگیرم.که پسر شیطونم پوست ما رو کند. که چرا برای من چیزی نمی خری .من عروسک می خوام.

بهش می گفتم عزیزم اینی که تو نشون می دی بدرد edo می خوره .می گفت من بازی می کنم بعد می دم به edo

* Edo اسمیه که پدرام برای خواهرش گذاشته و هر روز صبح از خواب بیدار می شه و می گه مامان edo نیومده؟؟

البته اول اسمش و گذاشتی گوگولی به 1 ماهی از خواب بیدار شدی و یهو گفتی اسمش ادو باشه.

و کلی سراغش و می گیره. و اینکه بیاد با خودم می برمش مهد. و کسی دعواش نکنه و.. خلاصه فعلا که خیلی تحویلش می گیره.

چند روز پیش بابا احمد(بابای من) بهش می گفت نمی دونم شما رو بخورم یا edo  رو .پدرام هم گفت بابا احمد اینجوری نگو edo می ترسه فکر می کنه می خوای واقعی بخوریش.

خلاصه که مثل همیشه شیرین زبونی و کلی به حرفات می خندیم.

دو هفته پیش رفته بودیم سرعین کلی اونجا با بابایی ات رفتی آبگرم.برگشتنه نمی دونم ویروس بود یا مسمومیت .حالت بد شده بود.خدا رو شکر بعد دو روز حالت خوب شد ولی به هر کی می رسیدی می گفتی من استقرار کردم.من استقلال کردم. کلی باید غلط و غولوط توضیح می دادی.

هفته پیش هم مامان ناهید برا شما لگو خرید .کلی تو مغازه به خانمه توضیح دادی که خواهرم نباید به اینا دست بزنه آخه کوچولو اه نمی دونه اینا رو می  کنه تو دهنش.خواهرم تو شکم مامانمه .نمی دونم چرا نمیاد بیرون.بیاد لگو بزرگا رو بهش می دم.

هر وقت هم که چیزی برخلاف میلت باشه می گی تو مامان خوبی نیستی .دوستم نداری .

و من در جواب می گم : من همیشه عاشقتم.

پسندها (2)

نظرات (0)